چرخه دمینگ یکی از سادهترین و در عین حال کارآمدترین راههای بهبود کیفیت در کسبوکارها است. با وجود اینکه روشهای گوناگونی برای بالا بردن کیفیت و افزایش بهرهوری یک کسبوکار وجود دارند، عوامل متعددی این چرخه را به یکی از بهترین راهحلهای مدیریت فرایندها تبدیل کردهاند.
درک کیفیت و پیدا کردن راهی برای بهبود آن، از مهمترین عواملی هستند که به طراحی چرخه دمینگ منجر شدهاند. در این مقاله با ما همراه شوید تا با این اصطلاح و تاثیرات آن در کسبوکار آشنا شوید.
چرخه دمینگ چیست؟
چرخه دمینگ (Deming Cycle) که با نامهای دیگری همچون چرخه PDCA و چرخه شوارت (Shewhart) نیز شناخته میشود، روشی است که برای اولین بار توسط دکتر ویلیام دمینگ ارائه شده است. این چرخه یک روش ساده و موثر برای حل مسئله و رویکردهای فرایندی است و شامل چهار مرحلهی زیر میشود:
علت اینکه از این تکنیک با عنوان چرخه یاد میشود این است که در این مدل یک اصل تکرارشوندگی وجود دارد که هم کنترل و هم تجزیهوتحلیل مداوم را امکانپذیر میکند. پس از تایید فرضیه، چرخهی اجرا روی فرایند بهصورت مکرر، دانش را بیشتر گسترش میدهد و اهداف را به داشتن عملکرد و خروجیهای بهتر نزدیکتر میکند.
این روش بهعنوان یک روش مدیریتی برای اهداف مختلف تجاری مانند بهبود، کنترل و تداوم فرایندها و محصولات عمل میکند. چرخه دمینگ یا چرخه PDCA را میتوان در تمامی محیطهای توسعهی محصول جدید، بازاریابی و سیاستهای رشد کسبوکار به کار گرفت.
چرخه Deming با فاز برنامهریزی (Plan) شروع میشود. برنامههای در نظر گرفتهشده در یک مقیاس کوچک در مرحلهی اجرا (Do) آزمایش شده و نتایج حاصل از این آزمایش در مرحلهی ورود به فاز کنترل و بررسی (Check) چندین بار بررسی میشوند و سپس در فاز اقدام (Act)، اقدامات لازم جهت بهبود وضعیت بهصورت اقدام اصلاحی یا اقدام پیشگیرانه اجرا میشود.
چرخه دمینگ در سیستمهای مدیریتی ایزو ازجمله ایزو 9001، ایزو 14001 و... مورد توجه قرار گرفته است.
در ویرایش ایزو ۹۰۰۱ سال ۲۰۰۰، ۲۰۰۸ و در آخرین ویرایش آن یعنی استاندارد ISO 9001:2015 و سایر استانداردهای ایزو به چرخه دمینگ اشاره شده است. در رویکرد فرایندی، چرخه Deming بهمنظور بهبود مستمر در فرایندهای سازمان و اجرای تغییرات، مورد استفاده قرار میگیرد.
تاریخچهی چرخه دمینگ
اولین نمونهی این چرخه توسط کارشناس آمار مشهور، والتر شوارت معرفی شد. در ابتدا، این مدل از 3 بخش برنامهریزی (Plan)، اجرا (Do) و بررسی (See) تشکیل شده بود. بعدها، در دههی 1950، مشاور مدیریت و اقتصاددان آمریکایی، ویلیام دمینگ که از شاگردان شوارت بود، با دیدن این چرخه، نظریهای جدید در خصوص بهبود وضعیت کسبوکارها مطرح کرد.
از نظر دمینگ، طبیعی بود که چرخهی شوارت با چرخهی او ادامه پیدا کند. طبق نظر او، فرایندهای هر کسبوکار باید تجزیهوتحلیل شوند تا مشخص شود که چرا برخی محصولات و خدمات با تقاضای مشتریان متفاوت است و انتظارات آنان را برآورده نمیکند.
پیشنهاد دمینگ این بود که فرایندهای هر کسبوکار در یک چرخهی بازخورد بیانتها قرار بگیرند تا مدیران بتوانند در هر لحظه، بخشهایی که به تغییر و بهبود نیاز دارند شناسایی و سپس اصلاح کنند. دمینگ نظریهی خود را از طریق یک نمودار ساده به تصویر کشید و نام آن را PDCA (Action، Check، Do، Plan) گذاشت.
موارد کاربرد چرخه دمینگ یا چرخه PDCA
چرخهی برنامهریزی، انجام، بررسی و اقدام، بستر و چهارچوبی را برای توسعهی مدام تعریف میکند که به استمرار و تلاش نیاز دارد. این امر منجر به کاهش ضایعات و افزایش بهرهوری در درازمدت میشود و همچنین پیوستگی، این مدل را برای اجرای پروژههای جدید ایدهآل میکند.
جدا از اینها، چرخه دمینگ بهطور گسترده برای اجرای مدیریت کیفیت استفاده میشود که در واقع فرایند را تحت کنترل نگه میدارد، بهترین کیفیت را تضمین میکند و بهصورت کلی در موارد زیر کاربرد دارد:
برنامهریزی | انتخاب مسئله | مشکل باید تا حد امکان دقیق توصیف شود و به سوالات زیر پاسخ داده شود: چیست؟ کدام است؟ کجاست؟ |
مشخص کردن دلایل | علت انتخاب مشکل باید بهوضوح بیان شود و به سوالات زیر پاسخ داده شود: چرا این مشکل انتخاب شده است؟ آیا مشکل اساسی است؟ آیا مربوط است؟ میتوان از 7 ابزار کیفی (نمودار ایشیکاوا، برگهی چک، نمودار کنترل، هیستوگرام، نمودار پارتو، نمودار پراکندگی و فلوچارت) یا تصاویر استفاده کرد؟ |
|
ارزیابی وضعیت | وضعیت موجود باید با بازدید از محل کار مطالعه و تشریح شود و به این سوال پاسخ داده شود: این مشکل در چه شرایطی ایجاد شده است؟ | |
تعیین اهداف | اهداف باید واقعبینانه و براساس حقایق و دربرگیرندهی دستورالعملهای زیردستان انتخاب شوند و به سوالات زیر نیز پاسخ داده شود: چه چیزی؟ در چه سطحی؟ و تا چه زمانی به دست میآید؟ |
|
تجزیهوتحلیل | عوامل احتمالی موثر در ایجاد مشکل باید ریشهیابی و بررسی شوند و همچنین برای حل مشکل نیز باید راههایی ارائه شوند. در این مرحله نیز میتوان از 7 ابزار کیفی استفاده کرد. | |
انجام | طراحی مراحل اجرا | در این مرحله، طرحهایی برای اقدامات انتخابشده ارائه و سپس اجرا میشوند. مستقیم یا غیرمستقیم بودن آنها به راهحلها بستگی دارد. هدف از اقدامات غیرمستقیم، حل مشکلات با دامنهی بزرگتر است. بهعنوان مثال: ارتباط بد یا نقشهای نامشخص. اقدامات باید به نتیجهی تجزیهوتحلیل مرتبط باشند و اجرای موقتی ممنوع است. |
بررسی | بررسی تاثیر اقدامات | آیا اقدامات انجامشده، به نتایج مورد نظر منجر شدهاند؟ |
اقدام | استانداردسازی | باید اقداماتی انجام شوند که از تکرار دوبارهی مشکل جلوگیری شود. |
پیگیری | چرخهی قبل به پایان میرسد و با ارزیابی فرایند حل مسئله، یک چرخه دمینگ جدید آغاز خواهد شد. |
پروژههای نرمافزاری | پروژهی بهبود فرایندهای تجاری | |
برنامهریزی | تعریف متدولوژی توسعهی نرمافزار تعیین و اولویتبندی الزامات |
تجزیهوتحلیل فرایندهای فعلی تعیین تغییرات آینده جهت بهبود آنها |
اجرا | طراحی و آزمایش راهحل | اجرای فرایند |
بررسی | بررسی میزان مطابقت فرایند با الزامات تعیینشده | بررسی میزان مطابقت فرایند با الزامات تعیینشده |
اقدام | ارائهی راهحل جدید یا تکرار توسعهی نرمافزار جدید تا زمانی که الزامات تعیینشده رعایت شده باشند. | ارائهی راهحل جدید یا تکرار توسعهی نرمافزار جدید تا زمانی که الزامات تعیینشده رعایت شده باشند. |