وبلاگ چرخه دمینگ چیست و چه کاربردی در توسعه نرم افزار دارد؟

چرخه دمینگ چیست و چه کاربردی در توسعه نرم افزار دارد؟

تاریخ انتشار: 1401/06/01

چرخه دمینگ یکی از ساده‌ترین و در عین حال کارآمدترین راه‌های بهبود کیفیت در کسب‌وکارها است. با وجود اینکه روش‌های گوناگونی برای بالا بردن کیفیت و افزایش بهره‌وری یک کسب‌وکار وجود دارند، عوامل متعددی این چرخه را به یکی از بهترین راه‌حل‌های مدیریت فرایندها تبدیل کرده‌اند.
    درک کیفیت و پیدا کردن راهی برای بهبود آن، از مهم‌ترین عواملی هستند که به طراحی چرخه دمینگ منجر شده‌اند. در این مقاله با ما همراه شوید تا با این اصطلاح و تاثیرات آن در کسب‌وکار آشنا شوید.

چرخه دمینگ چیست؟
چرخه دمینگ (Deming Cycle) که با نام‌های دیگری همچون چرخه PDCA و چرخه شوارت (Shewhart) نیز شناخته می‌شود، روشی است که برای اولین بار توسط دکتر ویلیام دمینگ ارائه شده است. این چرخه یک روش ساده و موثر برای حل مسئله و رویکردهای فرایندی است و شامل چهار مرحله‌ی زیر می‌شود:


 

چرخه دمینگ چیست؟

 

    علت اینکه از این تکنیک با عنوان چرخه یاد می‌شود این است که در این مدل یک اصل تکرارشوندگی وجود دارد که هم کنترل و هم تجزیه‌وتحلیل مداوم را امکان‌پذیر می‌کند. پس از تایید فرضیه، چرخه‌ی اجرا روی فرایند به‌صورت مکرر، دانش را بیش‌تر گسترش می‌دهد و اهداف را به داشتن عملکرد و خروجی‌های بهتر نزدیک‌تر می‌کند.
    این روش به‌عنوان یک روش مدیریتی برای اهداف مختلف تجاری مانند بهبود، کنترل و تداوم فرایندها و محصولات عمل می‌کند. چرخه دمینگ یا چرخه PDCA را می‌توان در تمامی محیط‌های توسعه‌ی محصول جدید، بازاریابی و سیاست‌های رشد کسب‌وکار به کار گرفت.
    چرخه Deming با فاز برنامه‌ریزی (Plan) شروع می‌شود. برنامه‌های در نظر گرفته‌شده در یک مقیاس کوچک در مرحله‌ی اجرا (Do) آزمایش ‌شده و نتایج حاصل از این آزمایش در مرحله‌ی ورود به فاز کنترل و بررسی (Check) چندین بار بررسی می‌شوند و سپس در فاز اقدام (Act)، اقدامات لازم جهت بهبود وضعیت به‌صورت اقدام اصلاحی یا اقدام پیشگیرانه اجرا می‌شود.
    چرخه دمینگ در سیستم‌های مدیریتی ایزو ازجمله ایزو 9001، ایزو 14001 و... مورد توجه قرار گرفته است.
در ویرایش ایزو
۹۰۰۱ سال ۲۰۰۰، ۲۰۰۸ و در آخرین ویرایش آن یعنی استاندارد ISO 9001:2015 و سایر استانداردهای ایزو به چرخه دمینگ اشاره شده است. در رویکرد فرایندی، چرخه Deming به‌منظور بهبود مستمر در فرایندهای سازمان و اجرای تغییرات، مورد استفاده قرار می‌گیرد.

چرخه دمینگ و کاربردهای آن

تاریخچه‌ی چرخه دمینگ
اولین نمونه‌ی این چرخه توسط کارشناس آمار مشهور، والتر شوارت معرفی شد. در ابتدا، این مدل از 3 بخش برنامه‌ریزی (Plan)، اجرا (Do) و بررسی (See) تشکیل شده بود. بعدها، در دهه‌ی 1950، مشاور مدیریت و اقتصاددان آمریکایی، ویلیام دمینگ که از شاگردان شوارت بود، با دیدن این چرخه، نظریه‌ای جدید در خصوص بهبود وضعیت کسب‌وکارها مطرح کرد.
    از نظر دمینگ، طبیعی بود که چرخه‌ی شوارت با چرخه‌ی او ادامه پیدا کند. طبق نظر او، فرایندهای هر کسب‌وکار باید تجزیه‌وتحلیل شوند تا مشخص شود که چرا برخی محصولات و خدمات با تقاضای مشتریان متفاوت است و انتظارات آنان را برآورده نمی‌کند.
    پیشنهاد دمینگ این بود که فرایندهای هر کسب‌وکار در یک چرخه‌ی بازخورد بی‌انتها قرار بگیرند تا مدیران بتوانند در هر لحظه، بخش‌هایی که به تغییر و بهبود نیاز دارند شناسایی و سپس اصلاح کنند. دمینگ نظریه‌ی خود را از طریق یک نمودار ساده به تصویر کشید و نام آن را PDCA (Action، Check، Do، Plan) گذاشت.



موارد کاربرد چرخه دمینگ یا چرخه PDCA
چرخه‌ی برنامه‌ریزی، انجام، بررسی و اقدام، بستر و چهارچوبی را برای توسعه‌ی مدام تعریف می‌کند که به استمرار و تلاش نیاز دارد. این امر منجر به کاهش ضایعات و افزایش بهره‌وری در درازمدت می‌شود و همچنین پیوستگی، این مدل را برای اجرای پروژه‌های جدید ایده‌آل می‌کند.
جدا از این‌ها، چرخه دمینگ به‌طور گسترده برای اجرای مدیریت کیفیت استفاده می‌شود که در واقع فرایند را تحت کنترل نگه می‌دارد، بهترین کیفیت را تضمین می‌کند و به‌صورت کلی در موارد زیر کاربرد دارد:

  • حل مسئله
  • تحلیل کسب‌وکار
  • به‌عنوان یک مدل برای بهبود مستمر
  • شروع یک پروژه بهبود جدید
  • طرح‌ریزی یک فرایند، محصول یا خدمت
  • جمع‌آوری اطلاعات و تجزیه‌وتحلیل آن‌ها به‌منظور اولویت‌بندی و ریشه‌یابی
  • اجرای هر تغییر
  • ارزیابی فعالیت‌های سازمان‌ها براساس قدم‌های چرخه دمینگ

مزایای استفاده از چرخه دمینگ
استفاده از چرخه دمینگ 3 مزیت اصلی دارد که عبارتند از:
  • زیرسازی برای پیشرفت مداوم
با توجه به اینکه این چرخه، پایان ندارد، قابلیت این را دارد که به‌شکل مداوم مورد استفاده قرار بگیرد و کارکنان را تشویق کند تا این بهبود مستمر را ادامه دهند. نکته‌ی کلیدی این است که استفاده‌ی دائمی از این چرخه به تعهد از سوی مدیریت نیاز دارد، چرا که یک راه‌حل یکباره نیست.
  • انعطاف‌پذیری
چرخه دمینگ می‌تواند برای مجموعه‌های متنوعی از فرایندهای سازمانی بدون توجه به عملکرد این فرایندها و فعالیت‌ها استفاده شود.
  • ساده اما قدرتمند
استفاده از چرخه PDCA نیاز به آموزش ندارد و تمام اعضای سازمان می‌توانند به‌راحتی از آن استفاده کنند. با این وجود، نتایجی که با استفاده از این چرخه به دست می‌آورید علی‌رغم ساده بودن، می‌تواند تاثیر به‌سزایی در بهبود کیفیت محصول و خدمات کسب‌وکار شما داشته باشد.

چرخه دمینگ در 4 قدم
همانطور که پیش از این گفته شد چرخه دمینگ یا چرخه PDCA از 4 مرحله تشکیل می‌شود که این مراحل مدام در حال تکرار هستند. در ادامه، در خصوص هر یک از این مراحل توضیح داده شده است.
  • برنامه (Plan)
مرحله‌ی اول چرخه دمینگ برنامه‌ریزی است. باید مشخص شود که در نظر دارید به چه اهدافی برسید. در واقع این مرحله جایی است که شما هم تلاش می‌کنید نتایج بهتری داشته باشید و هم سعی می‌کنید ظرفیت کسب‌وکار خود را برای اصلاح و تغییرات کشف کنید و درک بهتری از آن به دست آورید.
  1. تعریف خود را از کیفیت مشخص کنید.
  2. تغییراتی برای بهبود وضعیت پیشنهاد دهید.
  3. سعی کنید نتیجه را پیش‌بینی کنید و بسنجید.
    در این مرحله باید تلاش کنید تا مشکلات فعلی محصول یا خدمات خود را ریشه‌یابی کنید و بفهمید چه تغییراتی می‌توان در محصول یا خدمت ایجاد کرد که باعث بهتر شدن آن شود. در پایان این مرحله می‌توانید انتظار داشته باشید که اگر همه چیز طبق برنامه‌ریزی‌های انجام‌شده پیش برود، به سطح کیفی مورد نظر خود دست پیدا خواهید کرد.
  • اجرا (Do)
در این مرحله با استفاده از خلاقیت، به تولید ایده‌ها و راه‌حل‌های مناسب در چرخه دمینگ خواهید رسید. لازم به ذکر است در این بخش، منظور از اجرا (Do) تست و آزمایش کردن است. بنابراین اجرای کامل در این مرحله صورت نمی‌گیرد، بلکه در قدم بعد یعنی در مرحله‌ی کنترل و بررسی (Check) اتقاق می‌افتد.
  1. ابتدا تغییرات را به‌شکل آزمایشی و در مقیاس کوچک اعمال کنید.
  2. تغییرات را مدام تکرار کنید تا از یکسان بودن نتایج مطمئن شوید.
  3. هر قدم را ثبت کنید.
    در طی این مرحله باید به این موضوع توجه داشته باشید که اعمال تغییرات متعدد می‌تواند نظم عملیات‌ها را بر هم بزند و نتیجه‌ی دلخواه را برای شما فراهم نکند. به همین علت، باید با استفاده‌ی درست از شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPIs)، نتایج تغییرات را بررسی کنید.
    این مرحله از چرخه دمینگ به شما امکان می‌دهد تا علاوه‌بر بهبود وضعیت محصول یا خدمت، فرایند ریشه‌یابی و حل مشکلات فرایندها و عملیات‌ها را نیز درک کنید.
  • کنترل و بررسی (Check)
در این مرحله از چرخه PDCA اثربخشی راه‌حل‌های آزمایشی اندازه‌گیری شده وسپس جمع‌آوری آموخته‌ها انجام می‌شود. با انجام دادن این مرحله، شما می‌توانید به این نتیجه برسید که آیا تغییرات به‌اندازه‌ی کافی مفید بوده‌اند یا نه؛ و در صورت موثر بودن تغییرات، در مرحله‌ی کنترل می‌توانید راه‌حل خود را به‌صورت کامل استقرار دهید.
  1. آیا نتایج به‌دست‌آمده، با پیش‌بینی‌هایی که در مرحله‌ی برنامه‌ریزی داشتید تطابق دارد؟
  2. اگر بله، تفاوت آن‌ها در چیست و چه چیزی باعث آن شده است؟
  3. آیا ممکن است از این تغییرات به نتایج غیرقابل پیش‌بینی رسید؟
    در بخش کنترل و بررسی شما می‌توانید نتیجه‌ی تغییرات اعمال‌شده به واسطه‌ی چرخه دمینگ را به‌صورت کامل مشاهده کنید و از این اطلاعات جدید برای تصمیم‌گیری‌های آینده‌ی خود در خصوص کسب‌وکارتان و سطح کیفیت محصولات یا خدمات خود استفاده کنید.
    لازم به ذکر است که تفاوت دو روش PDCA و PDSA در همین مرحله است که در قسمت بعد به توضیح تفاوت میان آن‌ها پرداخته خواهد شد.
  • اقدام (Action)
در صورت استفاده از چرخه PDCA، برای بهبود مستمر ممکن است به بازگشت به فاز یک این چرخه نیاز داشته باشید تا فرصت‌های اصلاح بیش‌تری پیدا کنید. به همین علت، این مرحله، قدم آخر چرخه‌ی فعلی و در عین حال قدم اول چرخه PDCA بعدی خواهد بود.
  1. تمام تغییرات مورد نظر خود را اعمال کنید.
  2. عملکرد و داده‌ها را در طی زمان تحت نظر داشته باشید.
  3. تمام نتایج را برای استفاده در تصمیم‌گیری‌های آینده‌ی خود ثبت کنید.
    امروزه در طراحی سایر مدل‌ها و منطق‌های ارزیابی نیز از چرخه دمینگ الگوبرداری شده است؛ مانند عناصر منطق رادار (RADAR) در مدل تعالی سازمانی (EFQM) که ساختاری مشابه به چرخه PDCA دارد. سازمان‌ها با استفاده از چرخه PDCA برنامه‌ریزی‌ها و اقدامات لازم جهت بهبود مستمر فرایندهای خود را در قالب اقدام اصلاحی یا اقدام پیشگیرانه اجرا می‌کنند. در نمودار زیر این چرخه در 9 مرحله توضیح داده شده است:
چرخه دمینگ
 
این روش 9 مرحله‌ای در جدول زیر ارائه شده است. از این روش می‌توان در جلسات گروهی بهبود و پیگیری فعالیت‌ها و برای تهیه‌ی گزارش‌های مرتبط استفاده کرد.
 
برنامه‌ریزی انتخاب مسئله مشکل باید تا حد امکان دقیق توصیف شود و به سوالات زیر پاسخ داده شود:
چیست؟ کدام است؟ کجاست؟
مشخص کردن دلایل علت انتخاب مشکل باید به‌وضوح بیان شود و به سوالات زیر پاسخ داده شود:
چرا این مشکل انتخاب شده است؟ آیا مشکل اساسی است؟ آیا مربوط است؟ می‌توان از 7 ابزار کیفی (نمودار ایشیکاوا، برگه‌ی چک، نمودار کنترل، هیستوگرام، نمودار پارتو، نمودار پراکندگی و فلوچارت) یا تصاویر استفاده کرد؟
ارزیابی وضعیت وضعیت موجود باید با بازدید از محل کار مطالعه و تشریح شود و به این سوال پاسخ داده شود: این مشکل در چه شرایطی ایجاد شده است؟
تعیین اهداف اهداف باید واقع‌بینانه و براساس حقایق و دربرگیرنده‌ی دستورالعمل‌های زیردستان انتخاب شوند و به سوالات زیر نیز پاسخ داده شود:
چه چیزی؟ در چه سطحی؟ و تا چه زمانی به دست می‌آید؟
تجزیه‌وتحلیل عوامل احتمالی موثر در ایجاد مشکل باید ریشه‌یابی و بررسی شوند و همچنین برای حل مشکل نیز باید راه‌هایی ارائه شوند. در این مرحله نیز می‌توان از 7 ابزار کیفی استفاده کرد.
انجام طراحی مراحل اجرا در این مرحله، طرح‌هایی برای اقدامات انتخاب‌شده ارائه و سپس اجرا می‌شوند. مستقیم یا غیرمستقیم بودن آن‌ها به راه‌حل‌ها بستگی دارد. هدف از اقدامات غیرمستقیم، حل مشکلات با دامنه‌ی بزرگ‌تر است. به‌عنوان مثال: ارتباط بد یا نقش‌های نامشخص. اقدامات باید به نتیجه‌ی تجزیه‌وتحلیل مرتبط باشند و اجرای موقتی ممنوع است.
بررسی بررسی تاثیر اقدامات آیا اقدامات انجام‌شده، به نتایج مورد نظر منجر شده‌اند؟
اقدام استانداردسازی باید اقداماتی انجام شوند که از تکرار دوباره‌ی مشکل جلوگیری شود.
پیگیری چرخه‌ی قبل به پایان می‌رسد و با ارزیابی فرایند حل مسئله، یک چرخه دمینگ جدید آغاز خواهد شد.





































تفاوت چرخه PDCA و چرخه PDSA
همانطور که در بخش قبل به آن اشاره شد، چرخه‌های PDCA و PDSA در تمام بخش‌ها به‌جز مرحله‌ی سوم هیچ تفاوتی ندارند.
    دمینگ چرخه‌ی PDCA را تغییر داد و به‌جای بررسی (Check) از تحلیل (Study) استفاده کرد. از نظر او، با استفاده از مرحله‌ی بررسی، تنها به نتیجه اهمیت داده خواهد شد. به‌طوری که مهم‌ترین مسئله، اعمال تغییرات و موفقیت یا شکست خوردن تغییرات جدید است و این موضوع برای مراحل بعدی و فازهای آینده‌ی چرخه دمینگ مفید نخواهد بود.
    تمرکز او بر تحلیل نتایج پیش‌بینی‌شده، دریافت نتایج واقعی و مقایسه‌ی این دو با هم بود تا بتواند در صورت نیاز، نظریه‌ی خود را بهبود ببخشد. او تاکید داشت که برای اینکه بتوان به وسیله‌ی یادگیری، به توسعه‌ی دانش جدید رسید باید از یک تئوری استفاده کرد.
    از سوی دیگر، مرحله‌ی بررسی چرخه PDCA بر موفقیت یا شکست یک برنامه متمرکز است و به دنبال آن اصلاحات لازم در برنامه در صورت شکست انجام می شود. دمینگ معتقد بود اگر به‌جای اینکه تنها به موفقیت یا شکست تغییرات اهمیت داده شود، دلیل روی دادن هر نتیجه بررسی شود، درک بهتری از کسب‌وکار به دست می‌آید و به همین علت، ایده‌های موثرتری مطرح خواهند شد.

استفاده از چرخه دمینگ در توسعه نرم افزار
به کارگیری چرخه PDSA در توسعه نرم افزار در واقع زیرمجموعه‌ای از متدولوژی چابک (Agile methodology) است. در این روش‌شناسی، کیفیت فرایندها و محصولات از طریق توسعه و بازخورد مداوم افزایش پیدا می‌کند. استفاده از چرخه دمینگ برای توسعه نرم افزار می‌تواند به مزایای زیر منجر شود:
 
  • تشخیص سریع مشکل
زمانی که مدام در حال اصلاح و اعمال تغییرات باشید و همواره نتایج به‌دست‌آمده را با پیش‌بینی‌های خود مقایسه کنید می‌توانید به‌سرعت باگ‌ها یا خطاهای طراحی را شناسایی و رفع کنید.
  • توجه ویژه به نیازهای کاربران
با آزمایش و تست مداوم بخش‌های مختلف نرم‌افزار در چرخه دمینگ، می‌توانید به درک عمیق‌تری از نیازهای مخاطبان خود دست پیدا کنید و در نتیجه، مسیر توسعه‌ی نرم‌افزار خود را مطابق با آن‌ها تنظیم کنید.
  • انعطاف‌پذیری
به دلیل اینکه چرخه PDSA مدام در حال تکرار است، توسعه‌دهندگان می‌توانند به‌راحتی و بدون متوقف کردن پروژه، از بازخوردها یا نتایج تست استفاده کنند و تغییرات مورد نیاز را در هر سطحی اعمال کنند.
  • بهبود کیفیت
تمرکز بر مطالعه و تحلیل هر نتیجه‌ای که از تغییرات به دست می‌آید، درک بهتری از عملکرد نرم‌افزار را به شما ارائه خواهد داد که با استفاده از آن می‌توانید به‌شکل مداوم برای پیشرفت و بالا بردن کیفیت محصول برنامه‌ریزی کنید.
  • کارآمدی
مرحله‌ی آخر چرخه دمینگ که همان اقدام (Action) است شما را قادر می‌سازد تا با توجه به تمام اطلاعات جدیدی که پس از اجرا (Do) و تحلیل (Study) جمع کرده‌اید، تغییرات مناسب را اعمال کنید. این کار منجر به ایجاد فرایندهای کارآمدتر می‌شود و از هدر رفتن زمان و انرژی اعضای تیم نیز جلوگیری می‌کند.

تجزیه و تحلیل روش دمینگ برای پروژه های نرم افزاری و پروژه های بهبود فرایند کسب و کار
این چرخه می‌تواند در مدیریت پروژه‌های توسعه‌ی نرم‌افزار مورد استفاده قرار بگیرد. می‌توان از آن برای بهبود اثربخشی فرایندها در حوزه‌های مختلف و حل مشکلات کیفیت استفاده کرد.
    توسعه نرم‌افزار و بهبود فرایند کسب‌وکار، فرایندهای تکراری هستند که به‌شدت به بهبود مداوم کیفیت و توانایی تولید و راه‌حل‌هایی بستگی دارند که هر بار فواید یکسانی را ارائه می‌دهند. چرخه PDCA ابزار موثری فراهم می‌کند تا تغییرات به‌درستی مدیریت شوند و از اینکه راه‌حل‌ها به‌شکل مناسب قبل از اجرای کامل آزمایش می شوند اطمینان خاطر به دست آید.
    هنگامی که چرخه دمینگ یا همان چرخه PDCA به درستی اجرا شود، از انباشته شدن مشکلات در طی زمان جلوگیری می‌کند. همچنین این روش تضمین می‌کند که هر تکرار، ما را یک قدم به هدف نهایی نزدیک‌تر خواهد کرد و راهکارهای نرم‌افزاری یا فرایندهای تجاری نیز بهتر عمل خواهند کرد. اعمال این اصل زمانی منطقی است که عواقب اشتباه انجام دادن فرایندها ریسک زیادی داشته باشد و ریسک ایجاد تغییرات کم‌تر از ریسک داشتن عملیات‌های نادرست باشد.
    در ادامه، تجزیه‌وتحلیلی از نحوه‌ی اعمال این روش برای پروژه‌های نرم‌افزاری و پروژه‌های بهبود فرایند کسب‌وکار را مشاهده خواهید کرد.
 
  پروژه‌های نرم‌افزاری پروژه‌ی بهبود فرایندهای تجاری
برنامه‌ریزی تعریف متدولوژی توسعه‌ی نرم‌افزار
تعیین و اولویت‌بندی الزامات
تجزیه‌وتحلیل فرایندهای فعلی
تعیین تغییرات آینده جهت بهبود آن‌ها
اجرا طراحی و آزمایش راه‌حل اجرای فرایند
بررسی بررسی میزان مطابقت فرایند با الزامات تعیین‌شده بررسی میزان مطابقت فرایند با الزامات تعیین‌شده
اقدام ارائه‌ی راه‌حل جدید یا تکرار توسعه‌ی نرم‌افزار جدید تا زمانی که الزامات تعیین‌شده رعایت شده باشند. ارائه‌ی راه‌حل جدید یا تکرار توسعه‌ی نرم‌افزار جدید تا زمانی که الزامات تعیین‌شده رعایت شده باشند.


















امروزه از چرخه دمینگ یا PDSA به‌عنوان زیربنای بسیاری از روش‌های مدیریت کیفیت مدرن و فرایندهای روش تولید ناب (Lean production) یاد می‌شود. در راه استفاده از این روش، تنها نکته‌ای که باید به یاد داشته باشید این است که برمبنای اطلاعات به‌دست‌آمده تصمیم بگیرید و تغییرات را ابتدا در مقیاس کم اعمال کنید تا از اشتباهات بزرگ یا هدر رفتن وقت و انرژی اعضای سازمان جلوگیری شود.


 

 

ERP
ارتباط با مشتری
مقالات مرتبط