در بازار داغ رقابت، کیفیت حرف اول را میزند. به همین علت، کسبوکارها توجه خود را به کنترل کیفیت تمامی عملکردها و فرایندهای تأثیرگذار بر کیفیت محصول خود معطوف کردهاند. امروزه مدیران سازمانها برای اینکه بتوانند بهرهوری سازمان خود را افزایش دهند، باید با دید سیستمی به سازمان خود نگاه کنند. برای تعیین و ارزیابی ورودیهای سیستمها از روشهای 4M، 6M و 7M در نمودار استخوان ماهی یا ایشیکاوا استفاده میشود.
تئوری مدیریت 4M
تئوری مدیریت 4M برگرفته از نظریهی مدیریت تولید توسط انسان است. کائورو ایشیکاوا، استاد دانشگاه توکیو، کسی بود که برای اولین بار این نظریه را معرفی کرد. او یکی از اولین کسانی است که در ژاپن به بررسی ابتکار در کنترل کیفیت سازمانها پرداخت و نظریههای او به همراه نمودار مشهورش، به کشورهای غربی نیز راه پیدا کرد.
در مدل 4M، چهار فاکتور اصلی مورد بررسی قرار میگیرند که از نظر ایشیکاوا بهعنوان ورودیهای یک سیستم تولیدی در نظر گرفته میشوند. این 4 عامل عبارتند از:
آیا مواد موجود در انبار با نیازمندیها همخوانی دارند؟ آیا کسری یا اشکالی در مواد وجود دارد؟ آیا ذخیرهی آنها در انبارها بهدرستی انجام میشود؟
با پرسیدن این سوالها در خصوص هر یک از عوامل، میتوانید علاوهبر ریشهیابی مشکلات موجود، از به وجود آمدن اختلال در آینده نیز جلوگیری کنید و بهرهوری سازمان را بهشکل چشمگیری افزایش دهید. در گذر زمان، این روش گسترش پیدا کرد و فاکتورهای بیشتری به آن اضافه شد که باعث شد به مدلهای 6M و سپس 7M گسترش پیدا کند.
روش 6M و 7M
در روشهای 6M و 7M، 3 فاکتور مهم دیگر نیز به لیست اضافه شدند:
آیا از استراتژیهای مدیریتی مناسب برای رشد سازمان استفاده میشود؟ آیا نظارت کافی از سمت مدیریت برای کنترل کیفیت فرایندها وجود دارد؟
درست است که تعداد این عوامل تا به امروز به 7 رسیده است، اما تعداد ورودیهایی که شما برای کنترل کیفیت سازمان خود استفاده میکنید کاملاً بستگی به نوع صنعت و هدف بررسی دارد. یکی از سادهترین روشها برای استفاده از مدلهای 4M، 6M و 7M، نمودار ایشیکاوا یا استخوان ماهی است که براساس آن ورودیهای یک سیستم بررسی میشوند.
تعریف مدل ایشیکاوا یا روش استخوان ماهی (Fishbone)
نمودار استخوان ماهی، ابزاری بسیار ساده است که به مدیران امکان میدهد علتهای ریشهای هر مشکل را در سازمان بهسرعت شناسایی کنند و به همین دلیل به آن نمودار علت و معلولی نیز گفته میشود. این نمودار، امکان طوفان فکری را برای اعضای سازمان فراهم میکند و با برجسته کردن مشکلات اساسی، به مدیران در شناسایی و رفع دغدغههای اساسی کسبوکار کمک میکند.
همانطور که پیش از این نیز اشاره شد، این نمودار برای اولین بار توسط کائورو ایشیکاوا در سال 1968 معرفی شد و به همین دلیل است که به آن نمودار ایشیکاوا نیز میگویند. او این نمودار را برای فرایند کنترل کیفیت در کارخانههای کشتیسازی کاوازاکی معرفی کرد. به دلیل محبوبیت و کاربردهای این فرایند، او بهسرعت بنیانگذار مدیریت مدرن شد.
هدف اصلی نمودار ایشیکاوا این است که با استفاده از طوفان فکری، هم تمام علتهای بالقوهای که میتوانند باعث ایجاد مشکل شوند، شناسایی کند و هم مشکلاتی که در حال حاضر در سازمان وجود دارند را بهشکلی عمیق ریشهیابی کند. هنگامی که مشکل پیدا شد، صورت مشکل پاک میشود و عواملی که منجر به ایجاد آن شدهاند استخراج خواهند شد و تیم فرصت پیدا میکند برای هر مشکل چارهاندیشی کند.
بهطور کلی از این نمودار استخوان ماهی برای ریشهیابی و پیدا کردن علت استفاده میشود و دارای دو بخش برای علتهای اولیه و علتهای ثانویه است. علت اولیه، بهشکل مستقیم به مشکل مربوط است و علت ثانویه بر علت اولیه تاثیر میگذارد؛ بنابراین ارتباط مستقیم با مشکل ندارد، اما همچنان به آن مرتبط است.
بهترین زمان برای تشکیل نمودار استخوان ماهی
نمودار ایشیکاوا در موقعیتهایی بیشترین استفاده را دارد که نیاز به تحلیل و بررسی مشکلات پیچیده یا ریشهیابی اختلالات موجود در سیستم احساس شود. تیمها معمولاً از نمودار استخوان ماهی در تولید، بازاریابی و بخشهایی از سازمان استفاده میکنند که با افراد و فرایندها سروکار دارند. رایجترین زمانهای استفاده از نمودار ایشیکاوا عبارتند از:
نکات مثبت | نکات منفی |
کمک به ریشهیابی مشکلها | وقتگیر بودن |
برقراری ارتباط موثر میان اعضای تیم بهدلیل بارش فکری | وابسته به همکاری کامل اعضای تیم |
تسهیل پیدا کردن راه حل برای مشکلها | توجه نداشتن به ارتباط عوامل با یکدیگر |
سادهسازی اطلاعات پیچیده از طریق دادههای بصری | نامفهوم بودن در صورت طراحی نادرست |
استفاده از نمودار استخوان ماهی در تولید
در بیشتر مواقع، در برنامهریزی تولید نیز از نمودار ایشیکاوا استفاده میشود تا علتهای اصلی یک مشکل بهشکل دقیق مشخص شوند. به دلیل ساختار سادهی این نمودار، دستهبندی ایدهها و راهکارهای حاصل از طوفان فکری نیز آسانتر خواهد بود.
چه در زمینهی تولید و چه در هر زمینهی دیگری، اولین کاری که باید انجام دهید این است که به وضوح از تاثیر یا نتیجهی تجزیه و تحلیل مطلع شوید. بعداً، پس از توافق بر روی تاثیر، میتوانید آن را به نمودار اضافه کنید. پس از آن، شما باید به ماهی استخوان بدهید. معمولاً در تولید از شش شاخهی اصلی یا همان 6M استفاده میکنند که عبارتند از:
رویکرد سیستمی 4M,5M,7M
کنترل کیفیت و قیمت برای مدیریان هر سازمان تولیدی یا خدمات، از اهمیت ویژهای برخوردار است. به بیان دیگر، مطلوب بودن کیفیت محصول یا خدمت نهایی، دیگر به تنهایی عامل اساسی برای موفقیت در رقابت و حضور برتر و پیوسته در بازار به شمار نمیآید، بلکه عوامل متعدد دیگری مثل 4M و ... نیز مطرح شدهاند که تأثیر به سزایی در توانایی سازمانها در استمرار کیفیت برای محصول یا خدمتی که عرضع میکند، دارند.
به عبارت دیگر مطلوب بودن کیفیت محصول یا خدمت نهایی، به کنترل کیفیت تمامی عملکردها و فرایندهای تأثیرگذار بر کیفیت و قیمت و آن هم در سراسر ساختار یک سازمان و در مجموعهای از نرمافزارها و سختافزارها معطوف گردیده است. مدیران سازمانها بدون داشتن نگرش سیستمی و بدون توجه به ورودیهای سیستم امکان تحقق چنین اهدافی را ندارند.
سیستم با ورودیهای 4M
در منابع مختلف ورودیها و خروجیهای سیستم به صورتهای متفاوت بیان شده است، که سه نمونه را بررسی میکنیم که اولین نمونه آن ورودیهای سیستم همان 4M (در اینجا شامل نیروی انسانی، مواد، ماشین، پول) هستند که طبق سیستم شکل زیر عمل میکنند. البته در رویکرد سیستمی این مدل به جای روشها از سرمایه یا پول نامبرده شده که در واقع روشها در قسمت فرایند گنجانده میشود. و در برخی از منابع به جای ماشینآلات از انرژی نام میبرند.
مدل 5M به عنوان ورودی سیستم و بهرهوری به عنوان خروجی است که انتظار میرود سازمان طبق شکل زیر با اعمال مدیریت صحیح به آن دسترسی پیدا کند.
اما در مدل 7M علاوه بر محصول، ضایعات نیز جزء خروجی سیستم است و 7 دسته که در شکل زیر نشان داده شده به عنوان عوامل ورودی و موثر در ارتقاء عملکرد و بهرهوری سازمان معرفی شده است.