دانش مهمترین ورودی عملیات اجرایی در سازمانهای تجاری است. تاکنون کتابها، مقالات و نسخههای ویژه و مجلات متعددی به تبیین مفهوم دانش و مدیریت آن در سازمانها اختصاص یافته است. نیازی به تأمل در این موارد نیست، به جز تکرار اینکه مؤلفههای مدیریت دانش موفق، استراتژی، فرهنگ، فناوری، سازمان و افراد کلید موفقیت هستند.
در این مقاله به مدیریت دانش، ارتباط دانش سازمانی و مفهوم سیستم ERP خواهیم پرداخت.
بیشتر بخوانید: نرم افزار ERP چیست؟
عصر مدیریت دانش
تعاریف متفاوتی از مدیریت دانش وجود دارد. به عنوان مثال، میتوان مدیریت دانش را فرآیندی برای تسهیل و مدیریت فعالیتهای مرتبط با دانش مانند ایجاد، جذب، تبدیل و استفاده تعریف کرد؛ و یا مدیریت دانش را به عنوان فعالیتی دانست که با استراتژی و تاکتیکهایی برای مدیریت داراییهای انسان محور مرتبط است. همچنین میتوان آن را به عنوان مجموعهای از سیاستها، ساختارهای سازمانی، رویهها، برنامههای کاربردی و فناوریها برای بهبود اثربخشی تصمیمگیری یک گروه یا یک شرکت تعریف کرد؛ و در نهایت، مدیریت دانش رشتهای است که رویکردی مشارکتی و یکپارچه را برای ایجاد، جذب، سازماندهی، دسترسی و استفاده از داراییهای اطلاعاتی یک شرکت ترویج میکند. مدیریت دانش شامل اطلاعات، ارتباطات، منابع انسانی، سرمایه فکری، برندها و دارای دیدگاههای تاکتیکی و عملیاتی است.
KM جزئیات بیشتری دارد و بر تسهیل و مدیریت فعالیتهای مرتبط با دانش مانند ایجاد، جذب، تبدیل و استفاده تمرکز دارد(در این مقاله از مدیریت دانش به طور مخفف از KM استفاده شده که مخفف Knowledge Management است.)
بهطور کلی شرکتها تمایل دارند یک یا چند استراتژی از پنج استراتژی دانش محور پایه را استفاده کنند:
از آنجایی که اهمیت دانش به سرعت در حال افزایش است، نیاز روزافزونی به مدیریت دانش، به ویژه مدیریت فرآیندهایی که در آن دانش ایجاد و استفاده میشود، وجود دارد. بیشتر نویسندگان سرمایه انسانی را به عنوان سیستمی متشکل از سه عنصر میدانند.
اولین عنصر سرمایه فکری است. این به ویژگیهای فردی بنیادی مانند پیچیدگی شناختی و ظرفیت یادگیری، همراه با دانش، مهارتها و تخصص ضمنی و مشخص که فرد در طول زمان ایجاد میکند، اشاره دارد.
دومین عنصر سرمایه انسانی که همان سرمایه اجتماعی است: فرد چه کسانی و چقدر آنها را میشناسد.
عنصر سوم سرمایه عاطفی مبتنی بر عزت نفس، شجاعت و تاب آوری است.
این سه عنصر مختلف بسیار به هم مرتبط هستند. سرمایه اجتماعی به افراد کمک میکند تا با دستیابی به دانش و مهارتهایی که آن افراد دارند، سرمایه فکری خود را توسعه دهند. سرمایه عاطفی یکپارچگی و خودآگاهی را برای ایجاد روابط قابل اعتماد به ارمغان میآورد که زمینهساز ایجاد سرمایه اجتماعی است. به عنوان نمونهای از شرکتهای پیشرو جهان در زمینه سرمایه فکری، از شرکت بیمه سوئدی «اسکاندیا» یاد میشود که سالها پیش به اهمیت دانش و سرمایه فکری پی برده است. برای بینش بهتر از دستاوردهای تجاری خود،"اسکاندیا" طرحی را برای سرمایه فکری ایجاد کرده است (سرمایه فکری از چندین مؤلفه مهم زیر تشکیل شده است).
سرمایه فکری به عنوان مجموع سرمایه انسانی و ساختاری دیده میشود. سرمایه انسانی به عنوان دانش، مهارت و تجربه کارکنان تعریف شد. اما سرمایه ساختاری گسترش و تجلی سرمایه انسانی به نوآوریها، فرآیندهای تجاری و روابط با فروشندگان و دیگران بود.
مدیریت سرمایه فکری (ICM=Intellectual capital management) و مدیریت دانش (KM) چند بعدی هستند و بیشتر جنبههای عملیات سازمانی را پوشش میدهند. همپوشانی و تفاوتهای عمدهای نیز وجود دارد. برای مثال KM جنبه تاکتیکی و عملیاتی دارد و جزئیات بیشتری دارد. نقش ICM و KM نگهداری و حفظ مجموعه دانش حال و آینده به منظور تضمین دوام و سودآوری بلند مدت شرکت است.